محور ملی سنگر مطمئن ارزشها و منافع ملی

انگیزه و نیاز:
چندین دهه افغانستان در یک چرخه شوم از فاجعه، بحران، جنگ، جهل، فساد، نفاق و اسارت گیر مانده بود، و برای بيرون رفت از اين وضعيت نه روشنی اميدی ديده می شد و نه هم کدام بنیاد و یا نیروی ملی برای نجات وجود داشت. اگرچه بیشتر همکاران ما به فعالیتهای فرهنگی و مدنی مشغول بودند، اما نابسامانی های مداوم و ناامیدی نسبت به آینده ما را متوجه این واقعیت کرد که مشکل اصلی افغانستان سیاسی است، و برای حل اين مشکل به یک راهحل سیاسی و نیروی سیاسی نياز است. متأسفانه، قدرت سیاسی در دست گروههایی افتاده بود که به جای اولویت دادن به منافع ملی، منافع شخصی، تنظیمی و قومی را ترجیح میدادند. ما مشاهده کردیم که سرنوشت سیاسی افغانستان در دست افراد ناپاک گروگان است، بنابراین به این نتیجه رسیدیم که تا زمانی که افراد پاک و سالم وارد عرصه سیاست نشوند، سرنوشت ما همیشه در دست این افراد باقی خواهد ماند، و تا زمانی که نهادهای ملی توانمند ایجاد نشوند، کشور ما همچنان درگیر بحرانها خواهد بود.
ما به اين درک رسيديم، که درست است که سياست در کشورهای پیشرفته مسئوليت سیاستمداران حرفهای می باشد، اما از آنجایی که در افغانستان زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حتی شخصی ما، امنیت، عزت و استقلالمان مستقیماً به سیاست مرتبط است، بناءً سیاست را می توان یک وجيبه انسانی، ملی، اسلامی و حتی خانوادگی محسوب کرد.
برای ما دیگر تحمل این وضعیت دشوار بود که هم در داخل کشور و هم در خارج از آن، قدرت و اختیار ما در دست عناصر شرور و فاسد باشد. به همین دلیل، تعدادی از دوستان همفکر تصمیم گرفتند که وارد عرصه سیاست شوند و خلأ یک نيرو و جنبش ملی-سیاسی قدرتمند را که متعهد به منافع ملی، استقلال، سربلندی و رفاه افغانستان باشد، رفع کنند.
تاریخچه:
ما سفر سیاسی خود را حدود ۱۵ سال پیش با نام "ویښ افغان" يا افغان بيدار بهعنوان یک جنبش اصلاحی اجتماعی آغاز کردیم. در آن زمان، تمرکز اصلی ما بر بيداری، روشنگری و اصلاح جامعه بود و علیه جهل، خشونت، فساد و نفاق مبارزه میکردیم. در این راستا، کمپاین های متعدد اصلاحی و برنامههای علمی و آموزشی اجرا شد.
سپس، دو جنبش دیگر جوانان (" جوانان بیدار" و "انجمن مدنی جوانان امروز") نیز به ما پیوستند و ما تحت نام "جنبش ملی افغان یا افغان ملی غورځنګ" یک جنبش سیاسی تشکیل دادیم که برای صلح، عدالت اجتماعی، استقلال و مردمسالاری مبارزه میکرد. در این مسیر، ما تظاهرات، کمپاینها، کنفرانسها و نشستهای مهمی برگزار کردیم.
با توجه به نیاز به یک حزب سیاسی ملی و سراسری در افغانستان، جنبش ملی افغان تصمیم گرفت فعالیتهای خود را در قالب یک حزب سیاسی تنظیم کند. به همین منظور، در ۱۱ سنبله ۱۳۹۵ اولین کنگره خود را برگزار کرده و تأسیس یک حزب سیاسی تحت نام "محور ملی" را رسماً اعلام کردیم.
ویژگیهای محور ملی:
ممکن است اهداف مشابه محور ملی در اساسنامه برخی احزاب دیگر نیز ذکر شده باشد، اما ویژگیهای که این حزب دارد، قرار آتی است:
- در حالی که اکثر احزاب سیاسی در افغانستان حول محور قدرت یا ثروت شکل گرفته بودند، ما تصمیم گرفتیم که محور ملی را بر اساس اندیشه، اصول و ارزشهای مشترکپايه گزاری کنيم.
- در شرایطی که بسیاری از احزاب بر مبارزات کوتاهمدت، روزمره، واکنشی و امتیازمحور تمرکز داشتند، تلاش ما این بود که بر مبارزهای بلندمدت، بنیادی و استراتژیک تمرکز و سرمایهگذاری کنيم.
- در حالی که اغلب احزاب بر محوریت یک شخصیت کلیدی میچرخیدند، محور ملی تلاش کرد تا تحت رهبری جمعی، سیستمی حزبی ایجاد کند که وجودش وابسته به یک شخص خاص نباشد، بلکه بر اصول، ارزشها و ظرفیت قوی کادری استوار باشد. به همین دلیل، در رهبری محور ملی هیچ مقام مشهور، زورمند يا زرمند حضور نداشت، البته بعدها برخی اعضای حزب به دلیل شایستگیهای خود مسئولیتهای مهمی را در نظام برعهده گرفتند.
- زمانی که در کشور بازار شعارهای قومی، سمتی و مذهبی گرم بود، محور ملی تلاش کرد تا مردم را بر اساس روحیه ملی، اندیشه ملی و ارزشهای ملی گرد هم آورد، و خوشبختانه موفق شدیم اعضای حزب را با تفکر ملی مجهز کنیم و هر نوع طرز فکر مبتنی بر تفرقه و اختلاف را از میان برداریم.
- در حالی که اغلب احزاب تنها برای شراکت در قدرت تلاش میکردند و تحقق اهداف خود را فقط در گرو رسیدن به قدرت میدیدند، محور ملی درک کرد که قدرت واقعی در دست بیگانگان قرار دارد و بهجای مشارکت در قدرت، تلاش کردیم تا صدای مردم و نیروی نظارت و فشار باشیم و بر راهحلهای بنیادی خروج از بحران کار کنیم.
چنانچه متأسفانه فرهنگ مبارزه آرمانگرا و ارزشی در افغانستان کمرنگ شده، ما آگاه بودیم که مبارزه معنوی جذابیت چندانی ندارد و مردم حوصلهی مبارزات استراتژیک بلندمدت را ندارند و بیشتر به منافع کوتاهمدت علاقهمند هستند، اما ما اطمینان داشتیم که اگر کسی با آگاهی و تعهد قوی وارد میدان شود، تا پایان راه با ما خواهد ماند. به همین دلیل، زمانی که جمهوریت سقوط کرد، اکثر احزاب سیاسی ناپدید شدند، اما محور ملی نهتنها همچنان پابرجاست، بلکه فعالیتهای آن بیشتر و گسترده تر از گذشته شده است.
شاخهها:
در حال حاضر، محور ملی در ولایتهای مختلف کشور شاخههایی دارد و نمایندگان از تمام اقشار جامعه در آن حضور دارند، اما بیشتر اعضای آن را جوانان و کادرهای علمی و تخصصی تشکیل میدهند. قابل ذکر است که مشارکت زنان نیز در محور ملی بسیار گسترده است و شعبههای مخصوص به آنان وجود دارد.
محور ملی همچنین در خارج از کشور نیز اعضای زیادی دارد و در بریتانیا، آلمان، آمریکا و کانادا صاحب تشکیلات منظم است.با توجه به فضای سرکوب و استبداد در داخل کشور، ما نمیخواهیم اعضای خود را با مشکلات و تهدیدهای بیمورد مواجه کنیم، بلکه تلاش داریم که مسئولیت بلند کردن صدای مردم را تا حد زیادی به اعضای محور ملی در خارج از کشور واگذار کنیم.
روند فکری خوشال بابا:
بهمنظور آگاهی، بیداری و ارتقای سطح دانش مردم، بهویژه جوانان، روند فکری خوشال بابا در ۲۰ سرطان ۱۳۹۲ برنامههای علمی، پژوهشی و آموزشی خود را در کابل آغاز کرد و سپس به سایر ولایتها گسترش یافت. در این راستا، صدها نشست، سمینار، کنفرانس و کارگاه آموزشی برگزار شد، مناسبتهای ملی و روزهای جهانی گرامی داشته شدند و این روند تحت چتر محور ملی به یک جنبش علمی، فرهنگی و آموزشی مهم تبدیل شد.
آرزوها و ارزشها:
محور ملی به ارزشهای انسانی، اسلامی و افغانی متعهد است و با درنظر گرفتن همین ارزشها، مردم سالاری را بهترین راه برای تحقق اراده ملی میداند.
آرزوی ما این است که افغانها بتوانند سرنوشت سیاسی خود را خود تعیین کنند، در صلح و عزت زندگی کنند، نیازمند بیگانگان نباشند، از کشور خود فرار نکنند، و هر فرد این کشور بدون توجه به جنسیت، قومیت، زبان، منطقه، طبقه یا مذهب، احساس مالکیت کامل داشته باشد، از تمامی حقوق بنیادی انسانی برخوردار باشد، و با هم در روحیهی برادری، بردباری و وحدت ملی زندگی کنند.
راهکار سیاسی:
ما انتظار نداریم که با حضور طالبان، آرمان های ملی ما محقق شوند، زیرا این گروه ۲۰ سال را در میدانهای جنگ سپری کردهاند و برداشت افراطی و متشدد از اسلام دارند، دموکراسی و آزادیهای مدنی را مفاهیم متعلق به کفار میدانند و علوم مدرن را عوامل گمراهی تلقی میکنند.
۱ - در بلندمدت، افغانستان به چند حزب ملی قدرتمند نیاز دارد که در اين راستا باید بهصورت منظم، سیستماتیک و دوامدار کار شود. افغانهایی که بهجای جنگ به مبارزه سیاسی باور دارند، باید بر اساس اشتراکات فکری حول چند محور گرد هم آیند.
۲ - بهعنوان یک راهکار فوری و کوتاهمدت، نیروهای ملی، دموکرات و صلحطلب باید بر اساس اهداف، اصول و مکانیزمهای روشن با یکدیگر هماهنگ شوند و یک اتحاد بزرگ تشکیل دهند.
۳ - برای دستیابی به تفاهم ملی، وحدت، ثبات سیاسی و صلح پایدار، نیاز به یک روند گفتوگوی ملی و آشتی وجود دارد. مردم افغانستان که از بازی های استخباراتی، يورش های نظامی و ايديالوژيک، جنگهای داخلی و بحرانهای سیاسی به شدت آسیب ديده اند، به یک روند گفتوگوی جامع و فراگیر نیاز دارند که ابتدا میان نیروهای ملی آغاز شود، سپس به همه اقشار جامعه گسترش یابد، و در نهایت گروههای متخاصم را نیز پای میز مذاکره بکشاند.
۴ – استقامت چهارم که از نظر ما بسیار مهم است اما متأسفانه مورد غفلت قرار گرفته، احیای فرهنگ وطندوستی، تعهد ملی، مسئولیتپذیری، صداقت، تحمل و احترام است. متأسفانه در پنج دهه گذشته، فرهنگ بیمسئولیتی، بیتفاوتی، حرافی و شکوه بازی، منفعتطلبی، اتهامزنی، شخصیت کشی، بیاعتمادی و عدم تعهد رواج یافته و مانع شکلگیری جنبشهای قدرتمند ملی شده است. ما باید علاوه بر سه محور فوق، با یک استراتژی منظم برای اصلاحو تغییر این فرهنگ مخرب نیز بهطور موازی مبارزه کنیم، زیرا اگر این کار را نکنیم، حتی با بهترین طرحها و برنامهها، اجرای آنها بسیار دشوار خواهد بود.
عزم و تعهد:
بارها پرسیده شده که آیا محور ملی خواهد توانست خلأ یک حزب سیاسی بزرگ ملی را پر کند؟ اگرچه محور ملی ظرفیتهای بسیار خوبی برای تبدیل شدن به یک حزب سیاسی قدرتمند ملی دارد، مانند کادرهای توانمند، پاک و متعهد، اهداف ملی، برنامهها و ترکیب ملی، شعبات متعدد در ولایات مختلف کشور و ميان افغان های خارج از کشور، اما در مقابل آن موانع بزرگ و چالشهای جدی نيز قرار دارند:
- بسیاری افغان ها از احزاب و سیاست دوری میکنند و احزاب را عامل تمام بدبختیهای کشور میدانند. از نظر ما، این خود یک توطئه است که افراد پاک و متعهد را از سیاست دلسرد کند تا قدرت سیاسی همچنان در انحصار گروههای خاص باقی بماند. در نیم قرن گذشته، انواع نظامها در افغانستان آزمایش شدند و همه ناکام شدند، در حالی که همین نظامها در منطقه و جهان نمونههای موفقی دارند. این نشان میدهد که مشکل تنها در نظامها نبوده، بلکه عوامل اساسی دیگری نیز در پس این ناکامیها وجود داشتهاند که نیاز به بررسی عمیق دارند. همچنین مشکل در احزاب نیست، زیرا میبینیم که اساس اکثر نظامهای پیشرفته، دموکراتیک و باثبات بر پایه احزاب سیاسی استوار است.
- برخی روشنفکران و شخصیتهای برجسته منتظر هستند که یک حزب ایدهآل از نظر قدرت، صلاحيت، انديشه و ترکیب ایجاد شود و سپس به آن بپیوندند، در حالی که حزب ایدهآل نه از آسمان خواهد آمد و نه بیگانگان آن را برای ما خواهند ساخت، بلکه این مسئولیت ملی ماست که در ایجاد یک حزب ایدهآل نقش خود را ایفا کنیم.
- متأسفانه، همانطور که قبلاً اشاره شد، با سقوط ارزشهای ملی و معنوی، فرهنگ مسئولیتگریزی و منفعتطلبی جایگزین مبارزات ارزشی و معنوی شده است، و همیشه این انتظار وجود دارد که دیگران بیایند و مسئولیتها را بر عهده بگیرند.
- از طرفی، این فرضیه که فقط آنچه قدرتهای بزرگ میخواهند ممکن است و همه چیز از قبل توسط آنها طراحی شده و برنامهریزی شده است، بهنوعی اراده سیاسی مردم را فلج کرده و مانع شکلگیری احزاب سیاسی قدرتمند شده است.
- علاوه بر این، جنگهای پیدرپی و انواع تهاجمات تخم نفاق را در میان مردم بذر نموده و فرهنگ شکاکیت و بیاعتمادی را رایج کرده است، که گردآمدن حول یک محور ملی را بسیار دشوار ساخته است.
با درک این مشکلات و چالشهای بزرگ، محور ملی آگاه است که یک مسئولیت ملی سنگین بر عهده دارد و با قاطعیت تصمیم گرفته است که از یک سو مبارزهای منظم را برای تحقق اهداف عالی ملی پیش ببرد و ملت را در اين راستا منسجم سازد، و از سوی دیگر و بهطور همزمان، با یک استراتژی دقیق برای احیای ارزشهای ملی و معنوی، تفاهم و وحدت ملی کار کند و متعهد است که با کمک خداوند جل جلاله و حمایت ملت افغانستان، خلأ یک حزب سیاسی بزرگ ملی را پر کند.